يادداشت‌هاي يک شهروندِ هزارهِ سوم




اگر قرار باشد روزي شغل خود را از دست بدهيد، ترجيح مي‌‌دهيد جاي شما را به يک فرد ديگر بدهند يا يک ربات؟ اگر به‌‌طرز عجيبي احساس مي‌‌کنيد که ترجيح شما با يک ربات است، بايد بدانيد تنها نيستيد. اکثريت مردم احساسي مانند شما دارند. مردم ترجيح مي‌‌دهند درصورت اخراج‌‌شدن خود، جاي آن‌‌ها به يک ربات داده شود؛ در حالي که اگر قرار باشد اين اتفاق براي همکارشان بيفتد، ترجيح مي‌‌دهند جايگزين او يک ربات نباشد.



پاراگراف بالا خلاصه از مقاله زوميت است با عنوان «در صورت اخراج شدن از محل کار، ترجيح مي‌دهيد يک ربات جاي شما را بگيرد يا انسان؟»، همانطور که در پاراگراف بالا مي‌خوانيم اکثر مردم ترجيح مي‌دهند در صورت اخراج شدن يک ربات جاي آن‌ها را بگيرد اما اگر اين اتفاق براي همکارشان بي‌افتد ترجيح مي‌دهند يک انسان جاي او را بگيرد. واقعاً چه دليلي پشت اين تناقض وجود دارد؟!نظر شما راجع به اينکه روزي يک ربات کارتان را بگيرد چيست؟


شايد دليلش برگرد به اين ضرب المثل اصيل ايراني که مي‌گويد: «ديگي که براي من نمي‌جوشد بذار سر سگ توش بجوشد»، حالا که قرار است من از کار بيکار شوم چرا يکنفر ديگر جاي من را بگيرد، يک ربات بيايد جاي من؛ اما وقتي که اين اتفاق براي همکار ما مي‌افتد از آنجايي که در حاشيه امن قرار داريم ترجيح مي‌دهيم يک نفر ديگر جاي او را بگيرد. نمي‌دانم شايد دليلش اين باشد اما نظر من چيز ديگري است.


وقتي که از کار اخراج مي‌شويم و يک نفر ديگر را با ما جايگزين مي‌کنند نوعي حس حقارت در ما به وجود مي‌آيد. حسي شبيه به اينکه من به اندازه کافي براي اين کار خوب نبودم و آن‌ها من را با يک نفر که بهتر از من بود جايگزين کردند. اما در صورتي که فرد با يک ربات جايگزين شود تا ميزان زيادي از اين حس حقارت کاسته مي‌شود. فرد با خودش فکر مي‌کند «آن‌ها من را اخراج کردند تا جاي من يک ربات بياورند که نه احتياج به مرخصي دارد نه وقت نهار، بي‌وقفه و بدون دستمزد کار مي‌کند.» در حالت اول پاي توانايي شخص در ميان است و در حالت دوم صرفه اقتصادي استفاده از ربات به جاي نيروي انساني، به نظرم اين توضيح منطقي‌تر است.


در مقابل مردم دوست دارند در صورت اخراج شدن همکارشان يک انسان ديگر جايگزين شود چون تعامل با يک ربات (اگر نگوييم غير ممکن) بسيار سخت است. از طرفي جايگزيني يک همکار با ربات زنگ خطر را براي آن‌ها به صدا در مي‌آورد که احتملاً نفر بعدي آن‌ها هستند که قرار است با يک ربات جايگزين شوند.


اين نظر من بود، نظر شما در اين مورد چيست؟


بالاخره ديشب بعد از مدت‌ها وقتي دست داد تا فيلم «انتقام جويان، پايان بازي» را تماشا کنم. پايان بازي فيلم مهمي است چرا که تکليف فاز اول دنياي سينمايي مارول را که از سال 2008 با اکران فيلم مردآهني يک شروع شد را بعد از گذشت 11 سال مشخص مي‌کند و شايد به نوعي سرنخي از آينده اين دنياي سينمايي هم به ما بدهد. قبل از هرچيز بايد اين اخطار را بدهم متني که در ادامه مي‌آيد تمام يا بخشي از فيلم را لو مي‌دهد و اگر هنوز فيلم را نديد و نمي‌خواهيد که فيلم برايتان لوث شود همينجا دور بزنيد و برگرديد.


ادامه مطلب.


چند روز پيش بود که اين يادداشت را در صفحه ويرگول جادي ديدم.




 


سيستم‌هاي يادگيري بر اساس نمونه‌ها کار مي کنن. بايد از چيزها نمونه هاي زيادي داشته باشيم تا بتونيم به ماشين ها بگيم «اينها رو نگاه کن، حالا سعي کن تکرارش کني». مثلا اگر قراره ماشين ياد بگيره گربه چيه بايد چند هزار عکس گربه ببينه يا اگر قراره صداي ما رو به متن تبديل کنه، بايد چند صد ساعت صدا و متن داشته باشه. حالا معلومه که چرا سيستم هاي مرتبط با صوت فارسي، عقب از بقيه هستن: چون نمونه هاشون کمه.


شرکت هاي مختلف براي حل اين مشکل راه حل هاي مختلف دارن. مثلا ممکنه يک شرکت ارائه دهنده نقشه، چند ده نفر رو بذاره که اسم همه خيابون ها رو چندين بار بخونن تا بعدا کامپيوتر بفهمه «يوسف آباد» چطوري تلفظ مي شه و اگر شما گفتين «يوسف آباد» بفهمه ماجرا چيه. اما همه که يه مرکز تماس ندارن و حتي اگر هم داشته باشن، در نهايت به چند صد ساعت صدا مي رسن. پس چيکار کنيم؟


پروژه بنياد موزيلا قراره با هممون کمک کنه. هم به همه توليد کننده هاي سيستم هاي مرتبط با صوت فارسي [و هر زبون ديگه] و هم به همه مصرف کننده هايي که لازم داريم کامپيوترها صدامون رو بفهمن. توي پروژه صداي مشترک موزيلا، شما صداتون رو اهدا مي کنين، ترسناک نيست! در واقع مي رين و چند تا جمله رو با صداي طبيعي خودتون مي خونين و ديتابيسي از متن و صدا رو کامل مي کنن. اگر هم ترجيح دادين، مي تونين به جاي خوندن جمله، جمله هاي بقيه رو گوش بدين و اعتبار سنجي کنين. ديتابيسي که درسته مي شه، آزاد است و در اختيار هر کسي که بعدا بخواد روش کار کنه.


پروژه صداي مشترک ابتکار موزيلا براي کمک به آموزش ابزارهاي يادگيري ماشين است تا بدانند مردم واقعي چگونه صحبت مي‌کنند.
توي اين پروژه شما حتي مي تونين سن و جنس خودتون رو هم بزنين و ديتايي غني تر براي هر کسي درست کنين که مي خواد به کامپيوترها «فهميدن» صدا رو آموزش بده. همونطور که گفتم اين ديتابيس کاملا آزاد و قابل استفاده توسط همه است و مشارکت توش باعث مي شه زندگي همه فارسي زبان ها آسونتر و با کيفيت تر بشه. پس به صفحه پروژه صداي مشترک موزيلا برين و چند تا جمله بخونين و حتي مثل من صفحه اش رو باز بذارين و گاه گداري براي رفع کسالت هم که شده، چند تا جمله از خودتون اهدا کنين يا به جمله هاي بقيه گوش بدين و بگين درست خوندنش يا نه. اينطوري همه با هم به پيشرفت زبان فارسي در دنياي کامپيوتر کمک کرديم و زودتر به دنيايي مي رسيم که توش اگر کسي دوست نداره، مجبور نباشه تايپ کنه.




من يک هفته است که در پروژ صداي مشترک موزيلا مشارکت مي‌کنم. هر روز 10 تا جمله ضبط مي‌کنم و به 10 تا جمله گوش مي‌کنم و همه اين‌ها 10 دقيقه هم از وقت من را نمي‌گيره، شما هم اگر علاقه داريد به پيشرفت زبان فارسي در دنياي کامپيوتر کمک کنيد از «اينجا» به پروژه صداي مشترک موزيلا بپيونديد.


 


داشتم ديوانِ شمسِ مولوي را ورق ميزدم که رسيدم به اين شعر، بيتِ اولش نظرم را جلب کرد.



هرکه در او نيست از اين عشق رنگ


نزد خـدا نيسـت بجـز چـوب و سـنگ



داشتم به معناي اين بيت فکر ميکردم. شاعر مي‌گويد تنها چوب و سنگ (جمادات) هستند که عشق را درک نمي‌کنند و تمام موجوداتِ زنده معناي عشق را مي‌دانند. حتما بارها ديديد که حيوانات چه عشقي به فرزندانشان مي‌ورزند. در مستندي ديدم نوعي از عقاب‌ها وقتي جفتي براي خود انتخاب مي‌کنند تا آخر عمر با هم زندگي مي‌کنند. پس عشق معناي غريبي در دنياي حيوانات نيست. اما عشقِ انسان متفاوت و متعالي‌تر از عشقِ حيوانات است. عشق با رگ و پوستِ انسان عجين شده است و برخلاف حيوانات که عشقشان خلاصه ميشود به محسوسات عشقِ انسان مي‌تواند نامحسوس باشد.


انسان‌ها از بَدوِ تولد عاشق مي‌شوند و تا آخر عمر با عشق زندگي مي‌کنند. اگر عشق را دايره‌اي در وجودِ انسان در نظر بگيريم هر چه مي‌گذرد شعاعِ اين دايره بيشتر و بيشتر مي‌شود. از عشقِ به پدر و مادر شروع مي‌شود، بعد عشقِ به خواهر و برادرا، دوستان و آشنايان، عشقِ به همسر و فرزندان؛ تا زماني که انسان هست عشق هم با اوست.


من معتقد هستم که عشق محسوس است و مي‌توان آن را ديد. مثلاٌ عشقِ کودک به عروسک، عشقِ مادر به فرزند، عشقِ عارف به خدا، عشقِ سرباز به وطن، عشق به عطرِ گلِ سرخ و . اين‌ها عشق هستند و کسي نمي‌تواند انکار کند. من اعتقاد ديگري هم دارم، عشق يک نيرو است، شايد چيزي شبيه به نيروي جاذبه که عاشق را به سمتِ مشعوق مي‌کشد. اما بايد مراقب بود، همان نيروي جاذبه‌اي که پاي ما را روي زمين سفت کرده است اگر لب يک پرتگاه ايستاده باشيم مي‌تواند جانمان را بگيرد. اگر ما همه عشقمان را معطوف به معشوق‌هاي غلط کنيم عمرمان را تباه کرده‌ايم. منظورم عشق‌هاي مذموم است مانند عشق به مقام، عشق به قدرت و . .


اين حاشيهِ من بود بر اين بيتِ مولوي، تا شما چه بگويد. خوشحال ميشم نظر شما را هم در اين باره بدانم.


پايتون يک زبان برنامه نويسي سطح بالا است که مي‌توان از آن به عنوان يک ماشين حساب بسيار پيشرفته هم استفاده کرد. براي مثال من پازل تشريفات عروسي را با استفاده از پايتون حل کردم تا هم کمي تمرين برنامه نويسي کرده باشم و هم اينکه شانس خودم را براي بردن جايزه اين هفته امتحان کنم. اولين قدم در حل يک مسئله درک کامل آن مسئله است، اجازه بديد ابتدا نگاهي به متن مسئله بي‌اندازيم:



فرض کنيد براي برگزاري مراسم عروسي به تشريفات مجالس عروسي مراجعه مي‌کنيد. بسته‌ايکه اين تشريفات ارائه مي‌دهد به اين شکل است که به‌ازاي هرکدام از مهمانان شما نفري 200 هزار تومان دريافت مي‌کند. البته، اين قيمت مشروط بر آن است که تعداد مهمانان شما حداقل 200 نفر باشند و در‌صورتي‌که تعداد مهمانان کمتر از 200 نفر باشند، 15 درصد به مبلغ افزوده خواهد شد؛ يعني مثلا اگر 199 نفر مهمان داشته باشيد، به‌جاي نفري 200 هزار تومان بايد نفري 230 هزار تومان پرداخت کنيد. در اين شرايط، چند حالت «غيرمنطقي» وجود دارد؟



مسئلهِ ساده‌اي است. منظور از حالت غير منطقي حالتي است که با دعوت مهمانان کمتر هزينه‌ بيشتر از زماني باشد که مهمانان ما 200 نفر باشند. براي مثال در صورتي که تعداد مهمانان 200 نفر باشد با حسابِ اينکه هزينه هر مهمان 200 هزارتومانن است در مجموع بايد 40.000.000 تومان هزينه شود. اگر تعداد مهمانان 199 نفر باشد چون کمتر از 200 است 15 درصد به مبلغ اضافه مي‌شود ودر اين حالت هزينه هرمهمان برابر مي‌شود با 230 هزارتومان که در مجموع کل هزينه برابر مي‌شود با 46.000.000 تومان که به هيچ وجه منطقي نيست. حالا ما مي‌خواهيم ببينم که در کل چند حالت غير منطقي وجود دارد.


خوب روش حل بسيار ساده است. کافي است شما از 199 يکي يکي تعداد مهمانان را در مبلغ 230 هزارتومان ضرب کنيد و با مبلغ 40 ميليون توماني به ازاي 200 مهمان مقايسه کنيد، کار ساده‌اي است اما وقت‌گير هم است. ولي اگر شما پايتون بلد باشيد مي‌توانيد در يکصدم ثانيه به جواب برسيد. حالا به شما توضيح مي‌دهم که من چطور با استفاده از پايتون به جواب رسيدم. حالتي که دويست مهمان داريم هزينه ما برابر مي‌شود با چهل ميليون تومان که من اين مبلغ را در متغير P1 ذخيره کردم. حالا مي‌ماند ساخت يک حلقه که يکي يکي تعداد مهمانان را زياد کند و در عدد 230 هزارتومان ضرب کند و با مقدار P1 مقايسه کند. من مي‌توانستم کارم را از عدد يک مهمان شروع کنم اما هيچ مجلس عروسي با يک مهمان برگزار نمي‌شود، من از 100 شروع کردم و تا 199 جلو رفتم.


p1 = 40000 #200*200


p2 = 0


for i in range(1 , 100):


p2 = i * 230


من مي‌خواستم ببينم به ازاي چه تعداد مهمان هزينه غير منطقي مي‌شود و اين هزينه غير منطقي چقدر است پس اطلاعات را به صورت زير چاپ کردم.


if p2 >= p1:


print("for ",i," P1 is ",p1," and P2 is ",p2)


کدنويسي کمتر از 1 دقيقه وقت من را گرفت و مفسر پايتون در يک صدم ثانيه جواب را داد. اگر شاخص را 200 مهمان قرار بدهيم 25 حالت غير منطقي وجود دارد که اين حالت‌ها در بازه 174 تا 199 مهمان به وجود مي‌آيد. فکر مي‌کنيد اگر مي‌خواستيم اين کار را با ماشين‌ حساب‌هاي معمولي انجام بديم به ازاي 25 ضرب چه مقدار زمان لازم داشتيم؟!


در نهايت اميدوارم توانسته باشم به خوبي منظورم را برسانم. اگر دوست داشته باشيد مي‌توانيد فايل اين کدها را از اينجا دانلود کنيد.


 




 


پي‌نوشت: 


گويا من مسئله را به اشتباه متوجه شدم. در واقعا تصور من بر اين بود که طراح مي‌خواهد بداند در چند حالت هزينه عروسي با دعوت ميهمانان کمتر از 200 نفر بيشتر مي‌شود. جواب صحيح را با توضيحات در اينجا بخوانيد.


بعد از نصب ويندوز، دانلود مجدد نرم‌افزارهاي مورد نياز يک پروسه زمانبر و گاهي اوقات خسته کننده است. مثلاً من براي پخش فايل‌هاي ويديويي از نرم افزار VLC استفاده مي‌کنم و براي گوش دادن به آهنگ از اسپيتيفاي؛ از مرورگرهاي کُرم و فايرفاکس استفاده مي‌کنم و براي باز کردن فايل‌هاي ‌‌PDF از برنامه Foxit Reader استفاده مي‌کنم. از تاندربرد براي مديريت ايمل و از Pidgin براي ارتباط در بستر IRC استفاده مي‌کنم. DropBox و OneDrive هم براي پشتيبان‌گيري در فضاي ابري مورد استفاده است. صد التبه که به WinRAR هم براي باز کردن فايل‌هاي فشرده احتياج است. پايتون و NET. هم لازمم ميشه به همراه VSCode حالا شما فکر کنيد براي دانلود تک به تک اين همه نرم افزار چقدر وقت لازم دارم؟!


البته اين مشکل بعد از پيدا کردن وبسايت Ninite براي من حل شد. کافي وارد اين سايت بشيد و نرم‌افزارهاي مورد نيازتان را از بين برنامه‌هاي موجود انتخاب کنيد. بعد از آن روي دکمه Get Your Ninite کليک کنيد تا يک فايل اجرايي به صورت خودکار براي شما دانلود شود. بعد از اجراي فايل دانلود شده، به صورت خودکار رايانه شما را اسکن مي‌کند و اگر برنامه‌هاي مورد نظر روي سيستم نصب نباشد آخرين نسخه آن‌ها را دانلود و به صورت خودکار روي سيستم نصب مي‌کند. اگر هم نصب شده باشند چک مي‌کند که آخرين نسخه را نصب داشته باشيد.


new edge browser


مايکروسافت بعد از تغيير لوگوي مرورگر edge و استفاده از موتور کروميوم مرورگر جديدش را باي ويندوز 10، 8، 7، اندرويد، ios و مک ارائه کرد. در اين يادداشت کوتاه قصد دارم راجع به تجربه کار با مرورگر edge بنويسم.


***


در کافي‌نت يک سيستم نسبتا ذغالي دارم که روي آن ويندوز 7 نصب شده است و من مرورگر edge را روي اين سيستم نصب کردم. با توجه به اينکه در اين مرورگر جديد از موتور کروميوم استفاده شده است توقع داشتم در بهترين حالت عملکردي در حد و اندازه گوگل کروم داشته باشد. اما در کمال شگفتي اين ساخته جديد مايکروسافت با اختلاف سريع‌تر و سبک‌تر از گوگل کرم است. سبک‌تر از اين نظر که مقدار کمتري از رم را اشغال مي‌کند. گاهي در کرم پيش مي‌آمد که بخاطر مصرف زياد رم به سرعت کلي سيستم پايين مي‌آمد و گاهي کار به جايي ميرسيد که مجبور مي‌شدم سيستم را ريست کنم. اما با edge جديد هنوز به اين مشکلات برنخوردم.


همانطور که گفتم مرورگر جديد مايکروسافت از موتور کروميوم استفاده مي‌کند و بخاطر همين تمام ويژگي‌هاي خوب گوگل کرم را دارد. شما مي‌توانيد بطور مستقيم از Chrome WebStore افزونه‌هاي مورد نظرتان را روي edge نصب کنيد. ويژگي‌هاي کاربردي ديگر هم مثل افزودن چند پروفايل براي اشخاص مختلف هم در اين مرورگر گنجانده شده است. حتي در اخبار خواندم که مي‌شود مرورگر edge را به حساب کاربري گوگل متصل و با آن سينک کرد که البته هنوز اين مورد را امتحان نکردم.


البته edge جديد خالي از اشکال هم نيست. يک موردي که به چشم من آمد اين بود که تنظيمات پرينت در مرورگر ذخيره نمي‌شود و هربار بايد چاپگر مورد نظر، سايز کاغذ و . را از نو تنظيم کينم که براي کار کافي‌نت که مدام بايد از صفحات وب چاپ بگيريم اذيت کننده است. من اين مورد را از قسمت feed back به توسعه دهنگان edge اطلاع رساني کردم که اميدوارم در نسخه‌هاي آينده اين نقص هم برطرف شود.


کلش اف کلنز


کاريکاتور تري جنز ملعون که قرآن را آتش زديادمه چند سال پيش، آن وقتي که کلش اف کلنز يک بازي تازه بود و تبش حسابي تند بود يک شايعه‌اي آمده بود که براي رسيدن به لول 100 بازي بايد قرآنرا آتش زد. حتي بعضي‌ها مي‌گفتند فلان مرجع تقليد حکم به حرمت بازي داده و اگر مسلمان هستي نبايد کلش بازي کني. آن زمان من دائم مي‌گفتم ساز و کار بازي کاملا مشخص است. با انجام يکسري کارهاي خاص مثل ارتقاء ساختمان‌ها و نيروها و يا انجام ماموريت‌هاي بازي تعدادي xp مي‌گيري و با رسيدن اين xpها به يک حد خاص يک لول به لولت اضافه مي‌شود؛ قرآن آتش زدن چه صيغه‌اي است؟! يکي از دلايلي که آن زمان براي اثبات اين ادعا مي‌آوردند شباهت سبيل بِربِر کلش اف کلنز با «تري جنز» کشيش آمريکايي بود که قرآن را آتش زد.


ديروز بود که يک مرتبه ديدم لول کلش اف کلنزم از 100 گذشته و از سوازندن قرآن هم خبري نبود. دوباره يک جستجويي در گوگل کردم و ديدم اين بار طراحان اين تئوري توطعه حرفشان را عوض کردند و مي‌گويند با رسيدن به لول 300 يا 500 است که بايد قرآن را بسوزانيد. من نمي‌دانم يک عده چه پدر کشتگي با اين بازي دارند و چرا اصرار دارند که در اين بازي بايد قرآن را آتش زد. حتي يادمه يک زمان به تان‌هال 9 اين بازي گير داده بودند که شبيه کعبه است و چه و چه در حالي که تنها وجه تشابه اين دو در رنگ مشکي تان‌هال 9 بود که مشابه با رنگ پرده خانه خداست البته بلا تشبيه.


اين‌ها را گفتم تا برسم به اينکه چند وقت ديگر که بازيکنان به لول 300 يا 500 برسند و ببينند باز هم اين حرف‌ها توخالي از آب درآمده طراحان اين شايعه اين بار وعده قرآن سوزي را در لول‌هاي 800 و 1000 خواهند داد. خلاصه اينکه بازيتان را بکنيد و از بازيتان لذت ببريد و يک ريال هم براي اين حرف‌هاي مُفت ارزش قائل نشيد.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Robert موج کویر طرح های خاص فتوشاپی My Bitcoin معرفي پُربازديدترين‌ها و بهترين مطالب سايت‌هاي معتبر خدمات وقت سفارت و ويزاي شينگن ويزاگردي MATLAB سختی گیر رزینی پاورپوينت