اگر قرار باشد روزي شغل خود را از دست بدهيد، ترجيح ميدهيد جاي شما را به يک فرد ديگر بدهند يا يک ربات؟ اگر بهطرز عجيبي احساس ميکنيد که ترجيح شما با يک ربات است، بايد بدانيد تنها نيستيد. اکثريت مردم احساسي مانند شما دارند. مردم ترجيح ميدهند درصورت اخراجشدن خود، جاي آنها به يک ربات داده شود؛ در حالي که اگر قرار باشد اين اتفاق براي همکارشان بيفتد، ترجيح ميدهند جايگزين او يک ربات نباشد.
پاراگراف بالا خلاصه از مقاله زوميت است با عنوان «در صورت اخراج شدن از محل کار، ترجيح ميدهيد يک ربات جاي شما را بگيرد يا انسان؟»، همانطور که در پاراگراف بالا ميخوانيم اکثر مردم ترجيح ميدهند در صورت اخراج شدن يک ربات جاي آنها را بگيرد اما اگر اين اتفاق براي همکارشان بيافتد ترجيح ميدهند يک انسان جاي او را بگيرد. واقعاً چه دليلي پشت اين تناقض وجود دارد؟!
شايد دليلش برگرد به اين ضرب المثل اصيل ايراني که ميگويد: «ديگي که براي من نميجوشد بذار سر سگ توش بجوشد»، حالا که قرار است من از کار بيکار شوم چرا يکنفر ديگر جاي من را بگيرد، يک ربات بيايد جاي من؛ اما وقتي که اين اتفاق براي همکار ما ميافتد از آنجايي که در حاشيه امن قرار داريم ترجيح ميدهيم يک نفر ديگر جاي او را بگيرد. نميدانم شايد دليلش اين باشد اما نظر من چيز ديگري است.
وقتي که از کار اخراج ميشويم و يک نفر ديگر را با ما جايگزين ميکنند نوعي حس حقارت در ما به وجود ميآيد. حسي شبيه به اينکه من به اندازه کافي براي اين کار خوب نبودم و آنها من را با يک نفر که بهتر از من بود جايگزين کردند. اما در صورتي که فرد با يک ربات جايگزين شود تا ميزان زيادي از اين حس حقارت کاسته ميشود. فرد با خودش فکر ميکند «آنها من را اخراج کردند تا جاي من يک ربات بياورند که نه احتياج به مرخصي دارد نه وقت نهار، بيوقفه و بدون دستمزد کار ميکند.» در حالت اول پاي توانايي شخص در ميان است و در حالت دوم صرفه اقتصادي استفاده از ربات به جاي نيروي انساني، به نظرم اين توضيح منطقيتر است.
در مقابل مردم دوست دارند در صورت اخراج شدن همکارشان يک انسان ديگر جايگزين شود چون تعامل با يک ربات (اگر نگوييم غير ممکن) بسيار سخت است. از طرفي جايگزيني يک همکار با ربات زنگ خطر را براي آنها به صدا در ميآورد که احتملاً نفر بعدي آنها هستند که قرار است با يک ربات جايگزين شوند.
اين نظر من بود، نظر شما در اين مورد چيست؟
درباره این سایت